رسول امین | ||
ویژگی اجتماعی بودن انسان را همه پذیرفته ایم. انسان می تواند تنها زنده بماند ولی شاید نتواند حقیقتا تنها زندگی کند. ما نیازهای فراوان و متنوعی داریم که از عهده همشان برنمی ییم و این نشان می دهد بدون همزیستی با دیگران گذران عمر دشوار است. جامعه ای که از بودن در آن گریزی نیست، در صورتی می تواند زندگی را آنگونه که شایسته انسان بودن و بهترین مخلوق حضرت حق بودن است برای ما بسازد که افراد آن براساس فضیلت های الهی و انسانی رفتار کنند، یعنی اخلاق اجتماعی بر جامعه حکمفرما باشد. ما با دیگران رابطه داریم. در این ارتباط، گاهی کدورت پیش می آید، گاهی کسی از ما کمکی می خواهد، کسی به ما بدی می کند، تقاضای گذشت می کند، گاهی از اسرار شخصی باخبر می شویم، بر عیب ها و بدی های انسانی آگاهی می یابیم، اهانتی به ما می شود، شخصی به ما خوبی می کند، آسایش و حقوق دیگران مانع دستیابی ما به یک لذت می شود، گاهی برای گفتن حقیقت باید چیزی را از دست بدهیم و صحنه های فراوان دیگری که لازمه یک زندگی اجتماعی است. باید چه عکس العملی داشته باشیم؟ این را اخلاق برای ما روشن می کند و برترین اخلاق را اسلام به ما معرفی کرده است. چگونه؟ با ارائه یک الگوی عملی کامل و بی نقص، یک نمونه قابل دستیابی که در میان انسان های معمولی و حتی دور از انسانیت زندگی کرده است. قرآن کریم او را اینگونه معرفی می کند: «إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ» قلم/4. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آنچه را ما در زندگی اجتماعیمان به آن نیاز داریم، به بهترین حالت به نمایش گذاشته است. محمد صلی الله علیه و آله و سلم اسوه برترین اخلاق است و آراسته شدن به این اخلاق نویدبخش سعادت جامعه خواهد بود.
مصطفی خادم الحسینی | دوشنبه 91/7/17 3:0 صبح|
نظرات
انسان ذاتا کمال و برتری را دوست دارد و اگر تشخیص داد که چه چیزی همان کمال مورد نظر اوست یا چیزی را یافت که او را به مقصودش می رساند، با دل و جان به دنبالش می رود. و اگر آنچه طلب می کند را در کسی بیابد، او را مراد و الگوی خود می سازد، مخصوصا وقتی که احساس همسانی با او داشته باشد، او را از خودش بداند، کسی باشد که همچون خود او زندگی کرده باشد و تافته جدا بافته ای نباشد. با این احساس، راحت تر خودش را با آن شخص پیوند می زند. شاید به همین دلیل است که مردم با شهدا خیلی خوب ارتباط برقرار می کنند و تأثیر می پذیرند چون آنها را در بین خودشان دیده اند و در اجتماع خودشان و مثل خودشان زندگی کرده اند. قرآن، رسول عزیز اسلام را اسوه ای نیکو برای ما معرفی می کند.(لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. احزاب/21) در برتری ایشان بر عالم خلقت که تردیدی نیست، شخصی که نه بشر توان گفتش و نه خدا توان خواندش. اما این احساس همسانی باید ایجاد شود. در تصور برخی پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام انسان های فرازمانی و فرامکانی بوده اند انگار که در عالمی دیگری می زیسته اند. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که به رفتار کسی اعتراض کنید و آن را برخلاف سیره اهل بیت معرفی کنید و جواب بشنوید ما که رسول خدا نیستیم، امیرالمؤمنین نیستیم، حضرت زهرا نیستیم و... . ما کجا و آنها کجا؟! اما قرآن پیامبر را از جنس خود ما معرفی می کند؛ (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ. فصلت/6) همچون شما می خورم، می خوابم، در بازار خرید می کنم، ازدواج می کنم و ... . اگر هم کسی از زندگی کناره می گرفت و به عبادت می پرداخت با برخورد تند ایشان مواجه می شد. بزرگان دین ما برای ما اسطوره نیستند بلکه اسوه اند و اسوه تا قابل دسترسی نباشد، اسوه بودنش معنا نخواهد داشت. مصطفی خادم الحسینی | شنبه 91/7/15 3:0 صبح|
نظرات
لئو نیکلایویچ تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگ ترین شخصیتهای تاریخ روسیه است. رمانهای جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین رده ی ادبیات داستانی جهان تثبیت کردهاند. تولستوی بهحدی در کشورش مشهور و محبوب است که سکه طلای یادبودی بهاحترام وی ضرب شده است. تولستوی به رغم شهرت و محبوبیتی که با انتشار آثارش کسب کرد، زندگی خود را به شدت تغییر داد و به ساده زیستن روی آورد. ویکیپدیا این نویسنده مشهور روسى در کتاب خود به نام محمد [صلى الله علیه و آله و سلم] مى گوید: جاى هیچگونه شبهه و تردید نیست که پیامبر اسلام از بزرگان مصلحین دنیاست، آن هم مصلحى که به جامعه بشریت خدمات شایانى کرده است. و این فخر و مباهات براى او بس است که یک ملت خون ریز و وحشى را از چنگال اهریمنان عادات زشت و شنیع برهانید و راه ترقى را بر روى آنان بازکرد و حال آن که هر مرد عادى نمى تواند به چنین کار شگرفى اقدام کند و نتیجه بگیرد. بنابر این شخص شخیص پیامبر اسلام، سزاوار همه گونه احترام و اکرام مى باشد. شریعت پیامبر اسلام به علت توافق آن باعقل و حکمت در آینده عالم گیر خواهد شد. دکتر گوستاولوبون، اسلام و عرب، ص 154 و 159 فیلم گرایش تولستوی به اسلام را می توانید اینجا ببینید. مصطفی خادم الحسینی | چهارشنبه 91/7/12 10:28 صبح|
نظرات
در همین نزدیکی، در ایران، در جوار بارگاه کریمه اهل بیت علیهم السلام، بوی کربلا دل هایمان را بهشتی کرده است. کربلا قطعه ای از بهشت است. وقتی چنگ می زنی به ضریح حسین علیه السلام انگار به درب بهشت چنگ انداخته ای. اما درب بهشت این بار از قم باز شده است. شاید خیلی ها مثل من دیدار ضریح شش گوشه مولا نصیبشان نشده باشد. زیارت قبر حسین علیه السلام یک حج مقبول است، شاید حج فقرا همین جا باشد، قم؛ سرزمین آل محمد علیهم السلام. حسین علیه السلام گل خوش بوی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و پاره تن اوست و کربلا سرزمینی است که روز حشر ستاره درخشان محشر است. ای خدا ما را کربلایی کن! و ای کاش روزی بشنویم، ضریح قبر پنهان مادرش فاطمه سلام الله علیها را می سازیم! سید حمید برقعی شعری زیبا سروده است که در مراسم رونمایی از ضریح آن را خوانده است: خلیلوار ببینید عید قربان را برای رونمایی شش گوشه میدهم جان را چگونه است که دل، کربلایی است امروز فرا گرفته چرا عطر سیب ایران را بهشت پنجره دیگری به قم گشوده کنون که مست کرده هوایش دل خراسان را خدا کند خبری اینچنین بیاید که بنا شدست بسازیم قبر پنهان را برای حضرت زهرا (س) ضریح میسازیم و دست فرشچیان طرح میزند آن را
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم: کربلا از بساط هاى بهشت است. بحارالانوار، ج 98، ص 115 امام باقر علیه السلام فرمودند: زیارت مرقد امام حسین علیه السلام معادل است با حج مقبولى که همراه رسول خدا (ص) بجا آورده شود. مستدرک الوسائل، ج 1 ص 266 رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم : بى گمان حسن و حسین دو گل خوشبوى من از دنیا هستند. بحار الانوار 37/74 امام سجاد علیه السلام: زمین کربلا در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدى مىدرخشد. کامل الزیارات، ص 268 مصطفی خادم الحسینی | دوشنبه 91/7/10 12:36 صبح|
نظرات
با آن که سعیم بر این بود به طور خلاصه نگاهی به محتوای کتاب بیندازم ولی مطالب مهم و جالب آن که فضای شکل گیری تصور غرب از پیامبر ص را به تصویر کشیده است اجازه نداد کوتاه بنویسم. با این حال خواندن آن را که در چند بخش در اختیارتان می گذارم به شما توصیه می کنم. کتاب در یازده فصل مرتب گشته است. فصل اول تا سوم به شرح ابعادی از زندگی حضرت محمد (ص) اختصاص یافته است. اما مؤلف از فصل چهارم تا یازدهم، به بحث اصلی خود که ارائه تصویری از محمد (ص) برابر دادههای غربی از آغاز شکل گیری قرون وسطی تا قرن بیستم است، پرداخته است. فصل چهارم: محمد (ص) به عنوان محوند - از آغاز قرون وسطی تا رنسانس در این دوره مسیحیت رسمیت می یابد و برای تشکیل امپراتوری مقدس روم و برپایی اروپای متحد بسان رم قدیم تلاش می کند. اسلام هم در همین زمان ظهور می کند. مسائلی تحمل این امر را برای مسیحیت دشوار می کند: مصطفی خادم الحسینی | شنبه 91/7/8 10:21 صبح|
نظرات
میلاد امام رئوف، پاره تن رسول امین خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. فرموده پیامبر اعظم است که: پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هیچ گرفتار و گنهکاری او را زیارت نکند جز این که خداوند گرفتاری او را برطرف سازد و گناهانش را ببخشاید. عیون اخبار الرضا ج2ص257 مناظره ای از امام رضا علیه السلام را درباره اثبات حقانیت پیامبر اسلام در تورات و انجیل می خوانیم. روایت مناظره مأمون اهل علم و درس خوانده بود. دوست داشت جلسات بحث و گفتگو را. بزرگان و علمای مذاهب را دعوت کرد. از جاثلیق (کاتولیک) بزرگ مسیحیان، رأس الجالوت عالم یهودیان، هربد رئیس زرتشتیان، از بزرگ صابئین، از متکلمین غیرشیعه و حتی کسانی که اصلا منکر خدا بودند، مادی و ماتریالیست بودند. پیغام فرستاد به علی بن موسی الرضا علیه السلام که مجلس مباحثه ای هست، اگر مصلحت میدانید شرکت بفرمایید. بدون غرض هم نبود کارش. مصطفی خادم الحسینی | پنج شنبه 91/7/6 9:28 عصر|
نظرات
«پیام محمد (ص) پیام دوستی و اتفاق بود، نه دشمنی و جنگ. .. اگر غرب نشینان نیز بیاموزند که محمد (ص) و اسلام را محترم شمرند، میتوانند امیدوار باشند که آنان نیز مورد احترام مسلمانان واقع خواهند شد». بخشی از کتاب تعارض میان غرب و شرق از داستان حمله اسکندر به شرق تا برخوردهای میان دولت روم شرقی با ایران و تا به امروز که باز هم نزاعی به نام نزاع غرب و شرق در جریان است، دست کم تاریخی سه هزار ساله را پشت سر میگذارد. مسلمانان در دورهای تلاش میکردند تا با استفاده از اقاریر اروپائیان در باره اسلام، به تأیید مبانی دین خود بپردازند همچون سرسید احمد خان در هند در قرن نوزدهم. در مقابل، وقتی انتقادات تند یا برخوردهای جسارت آمیزی میدیدند، برخی از سر غیرت به خشم آمده شروع به ردیه نویسی میکردند. در روزگار ما هم، برخی از اهانتهایی که از سوی غربیان ابراز شده است، سبب خشم عمومی جهان اسلام شده است، خشمی که در پی خود خشونتهای زیادی را به همراه داشته است. خانم مینو صمیمی با استفاده از منابعی در این زمینه به تألیف کتاب بسیار عالی و ارجمند محمد (ص) در اروپا پرداخته است. آنچه در این کتاب مهم است فراتر از نقل قول های غربیان، اشاره به مطالبی است که به نوعی مربوط به نگاه اروپائیان به اسلام و حضرت محمد (ص) است؛ موضوعی که ما مسلمانان از زاویه پژوهشی بسیار کم به آن پرداخته ایم. مصطفی خادم الحسینی | پنج شنبه 91/7/6 10:46 صبح|
نظرات
|
|