رسول امین | ||
اگر به من و شما کاری را واگذار کنند، مسئولیتی بدهند تا کجا حاضریم پای انجام آن بایستیم؟ چقدر در شروع آن تعلل می کنیم؟ تصور کنید که هیچ شرایط و امکاناتی هم فراهم نباشد، تا چه اندازه مسئولیت را قبول می کنیم یا اگر بعدا فهمیدیم، ادامه می دهیم؟ با پیش آمدن موانع و سختی ها چه کار خواهیم کرد؟ مسئولیتی که از آن حرف می زنیم را از پایین ترین سطح آن تصور کنید؛ یک معلم، یک پست کوچک اداری، رئیس یک اداره، رئیس یک اتحادیه صنفی، مدیریت یک مجموعه فرهنگی، حتی اداره یک خانواده یعنی پدر یا مادر بودن. باز هم تصور کنید هر کدام مربوط به یک مجموعه تا اندازه ای به هم ریخته، با کمی مشکلات و شرایط نامساعد باشد. عکس العمل ما دربرابر آن چه خواهد بود؟ چقدر می توانیم از شرایط بد گله نکنیم و منتظر فراهم شدن امکانات نباشیم؟ آیا حاضریم خیلی راحت از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکنیم؟ می توانیم به بهانه وجود دشواری ها کوتاهی نکنیم؟ وقتی مأموریت رسالت جهانی در غار حرا بر دوش پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم گذاشته شد، وقتی مبارزه با شرک و بت پرستی، خرافه گرایی و رسوم باطل و جاهلی اعراب، رویارویی با مستکبران آدم کش و گردن کشان استثمارگر و ثروتمندان بت پرست از سوی خدای متعال به او واگذار شد، بی درنگ پذیرفت. از غار حرا قیام انقلابی خود را شروع کرد و در سرزمینی که افتخارشان قتل و بی عفتی و ستمگری بود با قدرت و افتخار فریاد زد: قولو لا اله الا الله تفلحوا زدن سنگ و ریختن خاک و محتویات شکم شتر، شکنجه کردن پیروان، ساحرو دروغگو خواندن، تمسخر و اهانت کردن، سه سال تحریم اقتصادی با بدترین شرایط، جنگ های تحمیلی متعدد با کمی یاران، هریک از اینها کافی است تا انسانی را از از یک اقدام، هرچند خدایی و مقدس، منصرف کند. اما در این راه هیچ چیز ذره ای او را از راه بازنداشت. او را تهدید کردند بی فایده بود، به تطمیع روی آوردند. پیشنهاد بالاترین ریاست ها را، زیباترین زنان را، بیشترین اموال را به او دادند. با پیشنهادشان تاریخ را بر سر دوراهی قرار دادند. سخن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم هرچه که بود سرنوشت ساز بود. اگر می پذیرفت در بهترین موقعیت و جایگاه قرار می گرفت، در عیش و لذت و سرخوشی زندگی می کرد و بر عرب فخر می فروخت اما دختران همچنان زنده به گور می شدند، بر ضعیفان ظلم می شد، دامان عفت بسیاری ناپاک می شد، رباخواری و شراب خوری همچنان ادامه می یافت و ... . اما محمد صلی الله علیه و آله وسلم تصمیمش خدایی بود. حتی اگر خورشید را در دست راست او و ماه را در دست چپ او می گذاشتند حاضر نبود از دعوتش دست بردارد. او و یارانش استقامت کردند و خدا هم فتح و نصر خود را به آنها عطا کرد. انقلاب اسلامی ما یک مأموریت خدایی بوده و هست. حضرت روح الله رسول گونه آن را بنیان کذاشت و هیچ چیز او را از راهش بازنداشت. سکان این کشتی حالا هم در دست مردی الهی است که حیدر گونه بر مسیر خود استقامت ورزیده است. ما همه یاران حضرت روح الله و حضرت سیدعلی هستیم! نکند از یاران رسول خدا و امیرمؤمنان کمتر باشیم و سختی ها و ناملایمات ما را از راهمان عقب بنشاند؟! در جبهه نظامی یاران امام خود را نشان دادند و سربلند شدند، ما یاران آقا در جبهه فرهنگی و اقتصادی پیش شهدا شرمنده نشویم! شرمنده نخواهیم شد اگر ما هم چون شهدا، ندای وجودمان این باشد که: ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسودگی ما عدم ماست. مصطفی خادم الحسینی | چهارشنبه 91/7/5 6:58 صبح|
نظرات
|
|