
همينکه قصه نبوت خواندن گرفت
و حديث دل و دل آرام پيش آورد،
کارها دگـرگــونه گشت!
دوستان دشمن شدند!
تير ملامت بسوي او انداختند،
ساحـر و شاعـرش خواندند،
ديوانه و سرگشته اش گفتند!
ليکـن چه زياني براي او؟
درحاليکه اگر او را اجير و فـقـيـر خواندند
خـداونــد او را بشيــــر و نـذيـــــــــر خواند!
و اگر او را ضالّ و غـبـّي گفتند
خـداونـد او را رسول و نبيّ خواند!
که گفته اند :
دوست بايد دوست پسند باشد نه شهرپسند!
و شگفت نيست اگر مشتي بيگانگان
آن مهـتـرعالـم را نشناختند،
زيرا خداوند آن خزانه اسرار خلقت
يعني محمّــــد مرســـــل (ص) را
مهـري برنهــاد تا طمع ها از او دور شــود
